روزگار با ما وفا نداشت
طاقت خوشبختی دل مارا نداشت
پیش پای ما سنگی گذاشت
بی خبر از مرگ ما پروا نداشت
اخر این قصه هجران بود و بس
حسرت رنج و فراوان بود و بس
بدترین حسرتی که در زندگی میخوریم از کارهای خطایی که مرتکب شده ایم نیست......
بلکه از این است که..........
چرا کارهای درست را برای کسی که لیاقتش را نداشته انجام داده ایم.......
عناوین یادداشتهای وبلاگ